تجربه کاربری تحقیقات کاربری طراحی کاربری مقاله

رابطه طراحی محصول و برندینگ

رابطه طراحی محصول و برندینگ

رابطه طراحی محصول و برندینگ

فهرست مطالب

رابطه طراحی محصول و برندینگ


 مقدمه

برندسازی و طراحی محصول دو بخش مهم و تکمیل‌کننده در بازاریابی و موفقیت محصولات تو بازار رقابتی امروز هستن. این دو مفهوم بهم متصل هستن و هر کدوم روی اون یکی تأثیر می‌ذاره. برندینگ فرآیندی هست که در اون نام، نماد، یا هویتی برای یه محصول ایجاد می‌شه تا تو ذهن مشتری‌ها بمونه و خاص باشه، در حالی که طراحی محصول به معنای توسعه و ایجاد محصولاتیه که نه‌تنها نیازهای کاربران و کسب‌و‌کار رو برآورده می‌کنه، بلکه به طور مستقیم روی تجربه کاربری و رضایت‌شون هم اثر می‌ذاره. این ارتباط بین برندینگ و طراحی محصول می‌تونه عامل مهمی تو موفقیت یا شکست محصول باشه.

در دنیای دیجیتال امروز، اپلیکیشن‌ها از مهم‌ترین محصولات هستن که با طراحی دقیق و استراتژی‌های برندینگ مؤثر، تونستن جایگاه ویژه‌ای تو بازار رقابتی به دست بیارن. برندینگ و طراحی محصول تو اپلیکیشن‌ها خیلی حیاتی هستن، چون تجربه کاربری (UX) و رابط کاربری (UI) حسابی روی درک مشتری از برند و تصمیمات خریدشون تأثیر می‌ذاره. اپلیکیشن‌هایی مثل اوبر (Uber)، اسپاتیفای (Spotify)، و اسنپ‌چت (Snapchat) نمونه‌های موفقی از این هماهنگی هستن که برندینگ و طراحی محصول رو به بهترین شکل ترکیب کردند.

برندینگ و طراحی محصول

در ادامه به تعریف هر یک خواهیم پرداخت و در نهایت رابطه برندینگ و طراحی محصول رو بررسی می‌کنیم.

برندینگ چیست؟

برندسازی یکی از اون مفاهیم بازاریابیه که یه کم مبهم به نظر می‌رسه و حتی برای کسایی که تو حوزه بازاریابی تحصیل کردن، توضیحش می‌تونه گیج‌کننده باشه. برای اینکه مفهوم برندسازی رو بهتر بفهمیم، اول باید بدونیم محصول و برند چی هستن؟

به طور کلی، محصول هر چیزی هست که می‌شه به بازار ارائه بشه تا یه نیاز یا خواسته رو برآورده کنه، مثل کالاهای فیزیکی، خدمات، تجربیات، رویدادها، افراد، مکان‌ها، اموال، سازمان‌ها، اطلاعات و ایده‌ها . برای اینکه تعریف محصول و نقشی که تو برندسازی داره رو بهتر بفهمیم، از مثال آب استفاده می‌کنیم: آب یه منبع طبیعی و رایگانه که برای زندگی و بقای هر انسان ضروریه. اما آب روزی به محصول تبدیل شد که انسان‌ها و شرکت‌ها شروع کردن به تجاری‌سازیش، مثلاً با فروش آب معدنی تو بطری‌های شیشه‌ای و پلاستیکی.

بله، آب همیشه به یک شکل دیده می‌شه؛ مایع و شفاف. اما سوال اینه که چطور شرکت‌های مختلف می‌تونن محصول یکسانی مثل آب رو بفروشن و همچنان مشتری‌ها رو قانع کنن که آب بطری اون‌ها رو به‌جای محصولات رقیب بخرن؟

پاسخ اینه: با ایجاد یک برند

برندینگ و طراحی محصول

برند، نام، اصطلاح، طراحی، نماد یا هر ویژگی دیگه‌ایه که کالا یا خدمات یه فروشنده رو از بقیه فروشنده‌ها متمایز می‌کنه. می‌تونید برند رو به‌عنوان یه ایده یا تصویری در ذهن افراد در نظر بگیرید که وقتی به محصولات، خدمات، و فعالیت‌های یه شرکت فکر می‌کنن، هم از لحاظ عملی (مثل : این کفش سبکه) و هم از لحاظ احساسی (مثل : این کفش به من حس قدرت می‌ده) به ذهن‌شون میاد. پس برند فقط محدود به ویژگی‌های فیزیکی نیست؛ احساساتی که مصرف‌کننده‌ها نسبت به شرکت یا محصولش دارن هم بخش مهمی از برند رو تشکیل می‌ده.

این ترکیب از نشانه‌های فیزیکی و احساسی زمانی ایجاد می‌شه که فرد با نام، لوگو، هویت بصری، یا حتی پیام‌های ارتباطی برند روبه‌رو می‌شه. یه محصول ممکنه به‌راحتی توسط سایر شرکت‌ها کپی بشه، اما یه برند همیشه منحصربه‌فرد باقی می‌مونه. برای مثال، طعم پپسی و کوکاکولا خیلی شبیه به همه، ولی به دلایلی بعضی افراد با کوکاکولا ارتباط بیشتری برقرار می‌کنن و بعضی دیگه با پپسی.

این نشون می‌ده که برندسازی به هر محصول یه هویت و معنای خاص می‌ده که فراتر از ویژگی‌های فیزیکی اون محصوله. برندها با ایجاد ارتباطات احساسی، مصرف‌کننده‌ها رو ترغیب می‌کنن که محصولی رو انتخاب کنن که با احساسات و ارزش‌هاشون هماهنگ باشه.

در نهایت، برند یه “احساس غریزی” هست که یه فرد نسبت به یه محصول یا شرکت خاص داره. هر شخص نسخه‌ای از اون برند رو برای خودش می‌سازه و بعضی از برندها به‌خاطر احساساتی که مصرف‌کننده‌ها نسبت بهشون دارن، محبوبیتشون رو بالا یا پایین می‌برن. این احساسات و برداشت‌های شخصی مصرف‌کننده‌ها، هویت واقعی یه برند رو شکل می‌ده. برندی که بتونه ارتباطات احساسی قوی و مثبت با مشتری‌هاش ایجاد کنه، احتمالاً محبوبیت و وفاداری بیشتری به دست میاره.

هدف برندسازی جذب و حفظ مشتریان وفادار و سایر ذینفعانه، از طریق ارائه محصولی که همیشه با وعده‌های برند همخوانی داشته باشه.

موفق‌ترین برندهای جهان به گونه‌ای با مشتریانشون ارتباط احساسی برقرار می‌کنن که هیچ برند دیگه‌ای نمی‌تونه. این برندها از عناصر متنوعی مثل لحن صدا، ظاهر و حس، پیام‌رسانی، کمپین‌ها، موقعیت برند و موارد دیگه استفاده می‌کنن تا شخصیتی منحصربه‌فرد برای خودشون بسازن. به این ترتیب، جایگاهی خاص تو ذهن مشتریان پیدا می‌کنن و موقعیتی کاملاً متمایز از رقبا در بازار ایجاد می‌کنن. این فرایند به شرکت کمک می‌کنه تا هویتی خاص و متمایز برای خودش ایجاد کنه که توجه مصرف‌کننده‌ها رو جلب کنه و شرکت رو به‌عنوان یه نهاد منحصربه‌فرد معرفی کنه.

چگونه می‌توان برندسازی را انجام داد؟

شرکت‌ها معمولاً از ابزارهای مختلفی برای ایجاد و شکل دادن به یه برند استفاده می‌کنن. برندسازی از طریق تعریف عناصر زیر به‌دست میاد:

  1. جوهره و هویت اصلی برند: این بخش شامل اهداف، چشم‌انداز، مأموریت، ارزش‌ها و اصول راهنمای برند می‌شه که تعیین می‌کنن برند چی می‌خواد باشه و برای چی وجود داره.
  2. موقعیت‌یابی برند: مشخص کردن جایگاه برند تو بازار و نسبت به رقبا، یعنی جایی که برند می‌خواد خودش رو از بقیه جدا کنه و برتری‌اش رو نشون بده.
  3. وعده برند: وعده‌هایی که برند به مشتریان خودش می‌ده و انتظاراتی که ایجاد می‌کنه. این وعده‌ها نشون می‌ده مشتری‌ها از برند چه چیزی رو باید انتظار داشته باشن.
  4. هویت برند: شامل نام برند، شخصیت برند، سبک ارتباطی و لحن صدا، طراحی هویت بصری (مثل طراحی لوگو، پالت رنگ، تایپوگرافی و غیره). این عناصر باعث می‌شن که برند یه هویت منحصر به فرد و قابل شناسایی پیدا کنه.

اقداماتی که برای برندسازی میتواند انجام شود

  1. طراحی وب‌سایت و حضور آنلاین: طراحی سایت و حضور برند تو فضای آنلاین از مهم‌ترین ابزارهاست تا با مشتری‌ها راحت‌تر ارتباط بگیرن. وب‌سایت همون جاییه که مشتری‌ها اولین بار برند رو می‌بینن
  2. کمپین‌های تبلیغاتی و ارتباطی: مثل خبرنامه‌ها، تبلیغات تو شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، مجلات و تبلیغات محیطی که به شناخته شدن برند کمک می‌کنن
  3. طراحی محصول و بسته‌بندی: ظاهر و طراحی محصول و بسته‌بندی خیلی روی اولین برداشت مشتری اثر داره و هویت بصری برند رو تقویت می‌کنه
  4. تجربه در فروشگاه: تجربه‌ای که مشتری‌ها تو فروشگاه دارن خیلی مهمه و می‌تونه ارتباط مثبت با برند رو محکم‌تر کنه
  5. اسپانسرینگ و همکاری‌ها: اسپانسر شدن تو رویدادها یا همکاری با اینفلوئنسرها باعث می‌شه برند تو ذهن مخاطبان جدید جا بیفته
  6. خدمات مشتریان: خدماتی که به مشتری‌ها ارائه می‌شه، نقش بزرگی تو شکل‌گیری اعتماد و وفاداری به برند داره

 

  1. تجربه کاری و سبک مدیریت در محل کار: تجربه کاری و نحوه مدیریت تو محل کار هم خیلی تو برند تاثیر داره و می‌تونه کارکنان رو به برند بیشتر وابسته کنه.

اما نقش طراحی محصول به طور اختصاصی در برندسازی چیست؟

برای اینکه بتونیم نقش طراحی محصول در برندسازی رو توضیح بدیم، اول باید یه تعریف درست از طراحی محصول داشته باشیم.

طراحی محصول چیست؟

طراحی محصول یک رشته چندتخصصیه که به مفهوم‌سازی، ایجاد، و بهبود مستمر محصولات می‌پردازه، با این هدف که نیازهای کاربران رو برآورده کنه، تو بازار عملکرد خوبی داشته باشه و اهداف تجاری رو محقق کنه. این رشته نیاز به همکاری نزدیک بین تیم‌های مختلف داره، مثل طراحی UX و UI، مهندسی، مدیریت محصول و تجربه مشتری. هدف اصلی طراحی محصول اینه که محصولاتی ساخته بشن که مشکلات کاربران رو حل کنن، فرصت‌ها و شکاف‌های موجود در بازار رو پر کنن و به رشد و موفقیت کسب‌وکار کمک کنن.

اهمیت طراحی محصول چیست؟

ایجاد تجربه کاربری مثبت و جذب مشتریان وفادار: طراحی محصول به درک عمیق‌تر از نیازهای کاربران کمک می‌کنه و محصولاتی طراحی می‌کنه که این نیازها رو برآورده کنه.

ایجاد برتری رقابتی: با تحقیقات گسترده بازار، شکاف‌ها و فرصت‌های موجود رو شناسایی می‌کنه و محصول رو به بهترین شکل ممکن توی بازار موقعیت‌یابی می‌کنه.

افزایش کارایی: طراحی محصول فرآیندها و سیستم‌های طراحی رو بهبود می‌ده و همکاری بین تیم‌ها رو بهینه می‌کنه.

پیگیری عملکرد محصول: استراتژی طراحی محصول به تعیین و ارزیابی معیارهای موفقیت کمک می‌کنه.

تفاوت طراحی محصول و UX UI

طراحی محصول شباهت‌های زیادی به طراحی UX داره؛ هر دو به تحقیقات کاربری و بهبود تجربه کاربری می‌پردازن. با این حال، طراحی محصول دید جامع‌تری به کل محصول داره و شامل جنبه‌های بازاریابی و اهداف کسب‌وکار هم می‌شه. طراحی UX به‌عنوان یه زیرمجموعه از طراحی محصول شناخته می‌شه و طراحی UI هم زیرمجموعه‌ای از UX هست که بیشتر روی تعاملات بصری و حسی محصول تمرکز داره.

اصول بنیادی طراحی محصول

برای موفقیت در طراحی محصول، باید این هفت عنصر کلیدی حتماً در نظر گرفته بشن:

جذابیت (Desirability): محصول باید نیازهای کاربران رو به‌خوبی برآورده کنه و مورد پسند اون‌ها باشه.

قابلیت اجرا (Feasibility): محصول باید از نظر فنی و با توجه به منابع موجود، قابل پیاده‌سازی باشه.

قابلیت پایداری (Viability): محصول باید از نظر اقتصادی منطقی باشه و سودآوری داشته باشه.

عملکرد (Functionality): محصول باید هدف مشخصی داشته باشه و وظایف مورد انتظار رو به بهترین شکل انجام بده.

زیبایی‌شناسی (Aesthetics): ظاهر محصول باید جذاب باشه و با سلیقه و نیازهای مخاطبان هدف همخوانی داشته باشه.

کیفیت (Quality): محصول باید عملکرد بالا، قابلیت اطمینان، و تطابق با استانداردهای صنعت رو داشته باشه.

تجربه کاربری (User Experience – UX): تجربه کلی کاربران از محصول باید مثبت باشه و دسترسی‌پذیری و کاربری راحتی رو فراهم کنه.

فرآیند طراحی محصول

  1. تعریف چشم‌انداز و استراتژی محصول: تو این مرحله، هدف بلندمدت و استراتژی کوتاه‌مدت محصول مشخص می‌شه. این کار کمک می‌کنه تا همه اعضای تیم تو یه مسیر مشترک حرکت کنن.
  2. تحقیق کاربران و بازار: با استفاده از روش‌هایی مثل مصاحبه‌ها و نظرسنجی‌ها، نیازها و مشکلات کاربران شناسایی می‌شن. همچنین تحقیقات بازار برای شناخت رقبا و تحلیل روندها انجام می‌شه.
  3. ایده‌پردازی: بعد از جمع‌آوری اطلاعات، راه‌حل‌های مختلف بررسی می‌شن و با استفاده از ابزارهایی مثل نقشه سفر مشتری و داستان‌پردازی، بهترین راه‌حل‌ها انتخاب می‌شن.
  4. ساخت نمونه اولیه (Prototype) تو این مرحله نمونه‌هایی از محصول ساخته می‌شن تا شبیه‌سازی و تست انجام بشه. نمونه‌های ساده‌تر بیشتر روی ساختار و معماری اطلاعات تمرکز دارن و نمونه‌های دقیق‌تر به جزئیات بصری و تعاملی.
  5. تست و تکرار: نمونه‌های اولیه با کاربران واقعی تست می‌شن و بر اساس نتایج، طراحی به‌روز می‌شه تا بهبود پیدا کنه.
  6. توسعه و راه‌اندازی: محصول وارد مرحله توسعه و راه‌اندازی می‌شه. تو این مرحله طراحان محصول با توسعه‌دهندگان و مهندسان همکاری نزدیکی دارن تا مطمئن بشن که محصول به درستی توسعه پیدا کرده.
  7. جمع‌آوری بازخورد کاربران و بهبودها: فرآیند با راه‌اندازی محصول تموم نمی‌شه. محصول به‌طور مداوم نظارت می‌شه، بازخورد کاربران جمع‌آوری و برای بهبودهای بعدی استفاده می‌شه تا محصول رقابتی و به‌روز بمونه.

ابزارهای طراحی محصول

ابزارهای طراحی محصول برخی از ابزارهای کلیدی هستن که فرآیند طراحی رو تسهیل می‌کنن. این ابزارها شامل موارد زیر می‌شن:

ابزارهای تحقیق: ابزارهایی که برای جمع‌آوری و تحلیل داده‌های کاربر به کار می‌رن، مثل Optimal Workshop وLookback

ابزارهای طراحی و نمونه‌سازی : برای طراحی و ساخت نمونه‌های اولیه از محصول، مثل Adobe XD، Sketch و Figma

ابزارهای تست و بازخورد : برای تست کردن تجربه کاربری و جمع‌آوری بازخورد از کاربران، مثل Hotjar و UsabilityHub

ابزارهای مدیریت پروژه و همکاری: برای مدیریت وظایف و هماهنگی بین تیم‌ها، مثل Slack، Trello و Jira

حال میتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که رابطه بین برندینگ و طراحی محصول چیست؟

یکی از مهم‌ترین نقش‌های طراحی محصول، ایجاد تجربه‌ای مثبت و منحصربه‌فرد برای کاربرهست که به‌طور مستقیم با برند مرتبطه. این تجربه به شکل محصول، عملکردش، و حتی بسته‌بندیش بستگی داره. به عنوان مثال، محصولات شرکت اپل دقیقاً همین ارتباط رو نشون می‌دن؛ طراحی محصولات اپل همیشه ساده، جذاب، و در عین حال با کاربری آسونه که تصویری از نوآوری و کیفیت بالا رو برای برند اپل ایجاد کرده. مشتریان اپل وقتی از محصولاتش استفاده می‌کنن، نه تنها از عملکرد و کارایی محصول لذت می‌برن، بلکه طراحی این محصولات طوریه که خود به خود برند اپل رو در ذهن کاربر تداعی می‌کنه و احساس تعلق به یه جامعه خاص و متمایز رو تقویت می‌کنه.

اوبر: سادگی طراحی و راحتی استفاده

اوبر (Uber) یه مثال عالی برای درک مفهوم برند به‌عنوان یه ایده یا تصویر ذهنیه که وقتی بهش فکر می‌کنی، ترکیبی از ویژگی‌های عملی و احساسی به ذهنت میاد. وقتی مشتری‌ها به اوبر فکر می‌کنن، فوراً تصاویری از یه اپلیکیشن سریع، راحت و ساده برای درخواست خودرو تو ذهنشون شکل می‌گیره که باعث صرفه‌جویی در زمان و دسترسی راحت به حمل‌ونقل می‌شه. از نظر عملی، ویژگی‌هایی مثل “راحتی استفاده از اپلیکیشن”، “دسترسی سریع به خودرو” و “پرداخت الکترونیکی” به ذهن کاربران میاد.

از نظر احساسی، اوبر سعی می‌کنه حس استقلال و آزادی رو به کاربراش القا کنه. یعنی وقتی افراد از اوبر استفاده می‌کنن، احساس می‌کنن می‌تونن به‌راحتی، بدون هدر دادن وقت یا وابستگی به حمل‌ونقل عمومی یا تاکسی‌های سنتی، به مقصدشون برسن. این حس قدرت و کنترل تو حمل‌ونقل شخصی از طریق برند اوبر به کاربر منتقل می‌شه. علاوه بر این، اوبر با لوگو، طراحی بصری مینیمالیستی و پیام‌های تبلیغاتی، این تصویر از آزادی و دسترسی سریع رو بیشتر تو ذهن کاربراش تقویت می‌کنه.

 

به عنوان مثال، زمانی که کاربران لوگوی اوبر رو می‌بینن یا از اپلیکیشنش استفاده می‌کنن، هم تجربه‌های قبلی‌شون و هم احساسات مثبتی که از استفاده راحت و کارآمد از اون به دست آوردن، تو ذهنشون تداعی می‌شه. بنابراین، برند اوبر به‌عنوان یه ترکیب از ویژگی‌های عملی (مثل سرعت و کارایی در حمل‌ونقل) و نشانه‌های احساسی (مثل حس آزادی و کنترل) تو ذهن کاربران شکل گرفته. این ترکیب از نشانه‌های فیزیکی و احساسی به ایجاد یه برند قوی و قابل اعتماد کمک کرده که با مخاطبان خودش ارتباطی عمیق و پایدار برقرار می‌کنه.

اوبر یه نمونه برجسته از هماهنگی بین طراحی محصول و برندینگ تو یه اپلیکیشن هست. طراحی رابط کاربری (UI) اوبر ساده و کاربرپسند و استفاده ازش به راحتی انجام می‌شه، که این خودش تأثیر مثبتی روی ارزش برند اوبر گذاشته. برند اوبر که به دنبال راحتی، دسترسی سریع، و مقرون‌به‌صرفه بودن برای کاربرانش هست، تو طراحی اپلیکیشنش به این ویژگی‌ها توجه کرده. همه مراحل، از درخواست خودرو تا پرداخت هزینه، بدون پیچیدگی انجام می‌شه، و این سادگی و کاربرپسندی یکی از مهم‌ترین بخش‌های طراحی محصول اوبره که با برندش کاملاً هماهنگه.

طراحی اوبر از رنگ‌های ساده و مینیمالیستی استفاده می‌کنه که به‌خوبی با هویت برندش همخوانی داره و نمایانگر سرعت و راحتی هست. این هماهنگی بین طراحی و برند باعث شده که اوبر به‌عنوان یه راه‌حل سریع، مدرن و بدون دردسر تو ذهن مشتری‌ها ثبت بشه. این هم‌افزایی نشون می‌ده که اوبر با یکپارچه‌سازی طراحی محصول با ارزش‌های اصلی برندش، تونسته تجربه‌ای جذاب و متفاوت رو به کاربران ارائه بده. در واقع، اوبر با ایجاد یه هویت بصری ساده ولی قوی، این پیام رو منتقل می‌کنه که استفاده از اپلیکیشنش سریع، کاربرپسند و بی‌دردسر هست.

اسپاتیفای: هماهنگی طراحی محصول و برندینگ برای ایجاد تجربه‌ای منحصربه‌فرد

طراحی محصول اسپاتیفای یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت این پلتفرم هست که با رویکرد کاربرمحور و تمرکز بر تجربه کاربری (UX) انجام شده. اسپاتیفای با یه طراحی ساده، روان و کاربرپسند، تجربه‌ای دلپذیر برای کاربرانش فراهم می‌کنه. این طراحی شامل چیدمان مینیمال، رنگ‌بندی مناسب و دسترسی راحت به ویژگی‌های مختلف پلتفرمه که باعث می‌شه کاربران به‌سادگی موسیقی مورد علاقه‌شون رو پیدا و پخش کنن. این نوع طراحی نه‌تنها جذابیت بصری داره، بلکه به طور مستقیم با نیازها و انتظارات کاربران هماهنگ هست، که همین باعث شده اسپاتیفای یه پلتفرم محبوب و قابل‌اعتماد بشه.

عناصر کلیدی طراحی محصول اسپاتیفای

تجربه کاربری و رابط کاربری (UX/UI): طراحی اسپاتیفای به گونه ای هست که کاربر به‌سرعت می‌تونه به محتوا دسترسی پیدا کنه. اسپاتیفای با استفاده از یادگیری ماشین، سلیقه موسیقیایی کاربر رو تحلیل می‌کنه و پیشنهادات شخصی‌سازی‌شده ارائه می‌ده. این ویژگی‌ها در تقویت تعامل کاربران و حفظ وفاداریشون نقش اساسی دارن، چون کاربرها همیشه حس می‌کنن محتوای مناسب و دلخواهشون به راحتی در دسترس هست.

طراحی بصری: رنگ‌بندی و عناصر گرافیکی اسپاتیفای طوری انتخاب شدن که انرژی و پویایی رو تداعی می‌کنن، در عین حال سادگی طراحی هم حفظ شده. استفاده از رنگ سبز، که رنگ اصلی برند اسپاتیفای هست، در طراحی محصول به تقویت هویت بصری برند کمک زیادی کرده و باعث می‌شه کاربران همیشه این رنگ رو با اسپاتیفای مرتبط بدونن.

دسترسی به محتوا: ویژگی‌هایی مثل “Discover Weekly” و “Release Radar” به کاربران کمک می‌کنن که به راحتی با موسیقی‌های جدید آشنا بشن، بدون اینکه احساس سردرگمی کنن. این نوع طراحی نه تنها باعث می‌شه کاربران زمان بیشتری رو در اپلیکیشن سپری کنن، بلکه حس ارزشمند بودن و درک نیازهاشون توسط اسپاتیفای رو تقویت می‌کنه.

 

یکپارچگی و تداعی برند: طراحی محصول اسپاتیفای کاملاً با هویت برندش هماهنگ هست. اسپاتیفای به‌عنوان یه برند جوان، پویا و دوست‌دار موسیقی شناخته می‌شه و طراحی اون هم دقیقاً همین پیام رو منتقل می‌کنه. استفاده از فونت‌ها، رنگ‌ها و تصاویر همه به‌طور هوشمندانه انتخاب شدن تا با ارزش‌های برند کاملاً همخوانی داشته باشن.

وفاداری مشتریان و حس تعلق: اسپاتیفای با طراحی کاربرمحور خود، حس تعلق و وفاداری رو تو کاربران تقویت می‌کنه. قابلیت‌هایی مثل ایجاد لیست پخش‌های شخصی‌سازی‌شده یا پیشنهاد موسیقی‌های جدید، به کاربران این حس رو می‌ده که اسپاتیفای نه تنها یه ابزار برای پخش موسیقیه، بلکه بخشی از زندگی روزمره‌شون شده.

همسویی با مأموریت برند: مأموریت اسپاتیفای اینه که دسترسی آسان و گسترده به موسیقی رو برای همه فراهم کنه. طراحی محصول هم مستقیماً با این مأموریت هماهنگه، چون با یه طراحی ساده و در عین حال قدرتمند، به کاربران اجازه می‌ده به راحتی از این پلتفرم استفاده کنن و باهاش ارتباط برقرار کنن.

اسنپ‌چت: برندینگ خلاقانه و طراحی منطبق بر تجربه کاربری جوانان

اسنپ‌چت نمونه‌ای دیگه از ارتباط قوی بین برندینگ و طراحی محصول هست که همیشه روی خلاقیت، سرگرمی و ارتباطات موقت و گذرا تأکید کرده و این ارزش‌ها مستقیماً تو طراحی محصولش منعکس شدن. طراحی اپلیکیشن طوریه که استفاده از اون برای جوانان و نوجوانان، که مخاطبان اصلی برند هستن، خیلی ساده و جذابه. انیمیشن‌ها، افکت‌ها و فیلترهای متنوع و به‌روزرسانی‌های مداوم اسنپ‌چت، با هویت برندش به عنوان یه اپلیکیشن خلاقانه و سرگرم‌کننده کاملاً همخوانی دارن.

علاوه بر این، ویژگی “موقت بودن” محتوا، یعنی تصاویر و ویدئوهایی که فقط برای مدت محدودی در دسترس هستن، به یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد اسنپ‌چت تبدیل شده. این ویژگی نه‌تنها تو طراحی محصول، بلکه تو هویت برندش هم جایگاه ویژه‌ای داره. این جنبه از طراحی محصول به کاربران حس خصوصی بودن و کنترل بیشتری روی محتوای خودشون می‌ده، که باعث تقویت ارتباط عاطفی اون‌ها با برند می‌شه.

نتیجه‌گیری

برندینگ و طراحی محصول در اپلیکیشن‌ها به‌صورت هم‌افزایی عمل می‌کنن تا تجربه‌ای مثبت و منحصر‌به‌فرد برای کاربران ایجاد کنن. در مثال‌های اوبر، اسپاتیفای و اسنپ‌چت، هر سه برند تونستن با هماهنگ کردن طراحی محصول با هویت و ارزش‌های برندشون، نه تنها رضایت کاربران رو جلب کنن، بلکه اون‌ها رو به برند خودشون وفادار نگه دارن. وقتی طراحی محصول به درستی با ارزش‌های برند همسو باشه، می‌تونه یه تجربه کاربری مثبت و متمایز ایجاد کنه و در نهایت برند رو از رقبا متمایز کنه. این هم‌افزایی بین برندینگ و طراحی محصول، کلید موفقیت این اپلیکیشن‌ها تو بازار رقابتی امروزیه.

منابع

  • https://www.uxdesigninstitute.com/blog/what-is-product-design/
  • https://builtin.com/articles/branding
  • https://thebrandingjournal.com/2015/10/what-is-branding-definition/

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ثبت نام آخرین بوت‌کمپ طراحی محصول

با تضمین استخدام 3 نفر برتر درنیمه اول 1404

بوت کمپ طراحی محصول پروداکت پلن

ایمیل تائیدیه برای شما ارسال شد.

spam رو چک کن اگر ایمیلی که ارسال کردیم به اسپم رفته لطفا Not Spam کن

چالش پروداکتی

لینک آزمون ایمیل شد

مهلت ثبت نام این بوت کمپ تموم شده ولی میتونید در قالب دوره آموزشی از ویدئوی ضبط شده جلسات که تا آخر آذر ضبط میشه استفاده کنید.

با شماره 09304084848 تماس بگیرید.